ديگر نمانده مثل تو در اين قبيله ها
از مستي نگاه تو مستند? تيله ها
از من گرفته اند تو را دست هاي پست
از من ربوده اند تو را باز? حيله ها
اين بار هم نگاه کن اي ماه بي نظير
بر حسرت پلنگ خودت پشت ميله ها
از کافه هاي تخته شده ميرسد هنوز
گاهي صداي "عارف" و رقص "جميله" ها
پروانه ها به حسرت پرواز مانده اند
پروانه هاي حبس شده بين پيله ها
بايد يکي شويم و فريدون ديگري
بايک درفش تازه بيايد قبيله ها
وحيد پور داوود
درباره این سایت